سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداى سبحان طاعت را غنیمتى ساخته است براى زیرکان آنگاه که مردم ناتوان کوتاهى کنند در آن . [نهج البلاغه]
عکس های سینمای خفن ترین بازیگران




filefaribkar ::: شنبه 87/4/8::: ساعت 1:46 عصر

شاپور عظیمی: تحت‌الشعاع قرار داده است. او به فراخور نقش‌هایش در آثار مختلف، لحن‌های متفاوتی به خود می‌گیرد. در کوچ‌کوچ... او در نقش رائول، چند بار لحن عوض می‌کند. در ابتدا مردی است جا‌افتاده و بسیار جدی که با دختر و مادرش زندگی می‌کند. در فلاش‌بک طولانی فیلم، و آشنایی‌اش با تینا و دوستی با آنجلی، او دانشجوی جوان و سربه‌هوایی است که قدر محبت آنجلی را نمی‌داند و او را به حال خود رها می‌کند. در بازگشت به زمان حال و آشنایی دوباره با آنجلی که اکنون در آستانه‌ی ازدواج است، رائول این بار آدمی است پر‌احساس که ناگهان می‌فهمد در ناخودآگاهش چه‌قدر آنجلی را دوست داشته است. بازیگر نقش رائول این هر سه «حال» را به بیننده انتقال می‌دهد (شاید این یکی از دلایلی است که باعث شد در نمایش هم‌زمان کوچ‌کوچ... با تایتانیک، این فیلم هندی فروش بیش‌تری داشته ‌باشد. فروش این فیلم، تنها در هند 45 میلیون دلار تخمین زده می‌شود) اما در دوبله، لحن‌های مختلف او از بین رفته است. رائول دوبله‌شده در هر سه مرحله با یک لحن حرف می‌زند و یک‌دست شده است. به این ترتیب، دگرگونی در شخصیت رائول به هنگام دیدار دوباره با آنجلی به بیننده‌ی فارسی‌زبان منتقل نمی‌شود. این اتفاق در دیل‌سه نیز رخ داده است.

filefaribkar ::: شنبه 87/4/8::: ساعت 1:46 عصر

نیروان غنی‌پور: صدای افشاریه را می‌توان در زمره‌ی صداهای شیک و اشرافی دانست و بی‌دلیل نیست که ناصر ممدوح از صدای او به جای شخصیت دن دیگو در سریال زورو استفاده کرد (دوبله‌ی این سریال 52 قسمتی با صدای به‌یادماندنی پرویز نارنجی‌ها به جای گروهبان گارسیا هنوز هم خاطره‌انگیز است). ویژگی خاص و متشخص صدای افشاریه را می‌توان در دوبله‌ی آثار شاخص زیر نیز جست‌وجو کرد: آناستازیا، بهترین سال‌های زندگی ما، سزار کوچک، گنج‌های سیرامادره، محمد رسول‌الله و... در سال‌های پس از انقلاب، افشاریه هم مانند سایر گویندگان با کم‌کاری روبه‌رو بود تا این‌که تلویزیون چند فیلم روسی را که اغلب 16 میلی‌متری بودند به واحد دوبلاژ ارجاع داد و افشاریه مدیر دوبلاژ تعدادی از آ‌ن‌ها شد و در این‌جا بود که نقطه‌ی عطفی در کارنامه‌اش به وجود آمد و آن اجرای خاص و منحصر به فرد گفتار متن مستندها بود. افشاریه را می‌توان ادامه‌دهنده‌ی راه بزرگانی مثل هوشنگ لطیف‌پور، ایرج گرگین، احمد رسول‌زاده، ناصر ممدوح، فریدون دائمی و فریدون فرح‌اندوز دانست. سبک افشاریه در مستندگویی، گریز از اجرای یکنواخت و به‌کارگیری آکسان و کش‌وقوس‌های بسیار در صداست؛ طوری که در عنوان‌بندی مستندها مثلاً عنوان «دنیای نانو» را جوری با لحن خاص خودش می‌گوید که در لحظه مخاطب را جلب می‌کند.

filefaribkar ::: شنبه 87/4/8::: ساعت 1:46 عصر

جواد طوسی: دومین شب کارگردان‌ها با همه‌ی نقاط ضعف و قوتش، نمایشی بی‌تکلّف از منش اخلاقی و انسانی و دیگر خصایل اصیل ایرانی بود. جلوی در «تالار مهربانی» مجموعه‌ی ورزشی انقلاب، عده‌ای از اعضای کانون کارگردانان در مقاطع سنی مختلف را می‌بینی که با روی گشاده و برخورد محبت‌آمیز به پیشبازت می‌آیند. انگار مهدی کرم‌پور، علیرضا رییسیان، احمد امینی، همایون اسعدیان، مازیار میری، محمدعلی سجادی، محمدرضا عرب و... را از سال‌ها قبل می‌شناختی و با آن‌ها حسابی قاطی هستی. اعضای شورای مرکزی به استقبال عباس شباویزِ موسفیدکرده در دنیای سیاست و سینما می‌آیند و او را همچون پدری مهربان و سردوگرم‌چشیده در آغوش می‌گیرند و با اشتیاق به استقبال مسعود کیمیایی می‌آیند و یکدیگر را فارغ از هر گونه اختلاف سلیقه می‌بوسند و به داخل تالار دعوتش می‌کنند. این‌جا مکانی استثنایی در دنیای بی‌رحم و پرهیاهوی کنونی است. برای مرشدان و جلوداران این کانون مهربانی، می‌باید زنگ را زد. وقتی پا به داخل سالن می‌گذاری، باید دلخوری و کینه و قهر و حسد را کنار بگذاری و کنار کسی بنشینی و چشمت توی چشم همکاری بیفتد که شاید دلِ خوشی از او نداشته باشی و سال‌ها با او حرف نمی‌زدی یا به دلایل مختلف دلت نمی‌خواست با او هم‌کلام شوی. این فضا و میزانسن تحمیل‌شده باعث می‌شود افرادی که ذات هنرمندانه دارند، بدقلقی و نامهربانی را کنار بگذارند و هوای همدیگر را در این دوران جداافتادگی داشته باشند.


filefaribkar ::: شنبه 87/4/8::: ساعت 1:45 عصر

علیرضا محمودی: او دوستعلی‌خان بود؛ همان مردی که در دل توطئه‌های خانوادگی مجموعه‌ی دایی‌جان ناپلئون همیشه نغمه‌ی ناجور و ساز ناکوک بود. چهره‌ی او با دوبله‌ی زنده‌یاد عزت‌الله مقبلی بخشی از حافظه‌ی مخاطبانی بود که حالا صدای شیرین و لهجه‌ی تهرانی او را می‌شنیدند. ده سال بعد او بازیگر اول سریالی بود که در تغییر سیاست‌های برنامه‌سازی در سیما قرار بود نسبت به طمع تازه زنده شده در اقتصاد خرد ایران نسبت به فاصله‌ی ارزش ریال به دلار، هشداری رسانه‌ای محسوب شود. مجموعه‌ای با عنوان گویای آقای دلار. باز هم حافظه‌ها صیقل می‌خورد. بازماندگان نسل مخاطبان مسن‌تر، او را روی صحنه‌ی تئاتر بیست‌و‌پنج شهریور (سنگلج امروز) در حال اجرای نقش‌های دوم و سوم نمایش‌های مدرن ایرانی و خارجی به یاد می‌آوردند. او متعلق به نسلی بود که در دو دهه‌ی اخیر تنها دلخوشی‌اش حضور در سریال‌ها و فیلم‌های تلویزیونی بود و همیشه در نقش پدر و پدربزرگ. با چین‌های صورت و موهای سفید و تُنُک تنها راه ادامه دادن، اگر نقشی باقی می‌ماند، بازی در همین جور نقش‌ها بود. دلخوشی، حافظه‌ی در حال فرسودگی بود که هنوز اجرای چشم‌اندازی از پل در تهران دهه‌ی 1340 را به یاد داشت. اسماعیل داورفر یکی از آن نسل بود که ماند و ادامه داد و همیشه یکی از اولین انتخاب‌ها برای بازی در نقش پدر در سینما و تلویزیون دو دهه‌ی اخیر محسوب می‌شد؛ گرچه سرطان چندان مجالش نداد.

filefaribkar ::: شنبه 87/4/8::: ساعت 1:45 عصر

<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 12
کل بازدید :27424

>> درباره خودم <<

>>لوگوی وبلاگ من<<
عکس های سینمای خفن ترین بازیگران

>>لینک دوستان<<

>>اشتراک در خبرنامه<<
 

>>طراح قالب<<