مسعود مهرابی: بهرام توکلی از آن دسته فیلمسازان نسل جدید و جوان و نوجو ایرانیست که اندک اندک میرسند و با آثار متفاوتشان به سینمای ما که در وجه غالب گرفتار مضمونهای تکراری و نخنماست، حال و هوای تازهای میدهند. استعداد و توانایی توکلی به عنوان فیلمسازی متفاوت و صاحب سبکی قوام نیافته ولی قابل اعتنا، پیش از این با فیلمهای کوتاهش آشکار شد. شیطان، سکوت، مستند فصل سرد، مستند/ داستانی عقل سرخ و بهویژه سه فیلم تحسین شدهاش منطق مطلق اتفاق، روایت شتابزدهی یک داستان ساده و ترانهای برای ارواح کوهستان چنان اعتباری برایش فراهم کرد که به پشتوانهی آنها توانست نخستین فیلم بلندش را در همان فضا و مایههای مورد علاقهاش بسازد. پابرهنه در بهشت، خالی از ایراد و نقصان نیست، اماویژگیهای دارد که در سینمای ما کمیاباند: نوآوری در مضمون و اجرا. یعنی همان چیزی که خوشآیند ذائقهی شکل داده شدهی عامهی تماشاگران ما نیست. مردم را بهزور نمیشود به تماشای اینگونه آثار متفاوت برد، اما میشود به آنها هشدار داد: « زیاد فستفود نخورید، سرطان میگیرید!»
بهرام توکلی: بسیاری از منتقدان ابزار کارشان حکم صادر کردن بر مبنای پسوندهاست. فیلم مخاطب خاص، فیلم بفروش، فیلم هنری، فیلم جشنوارهای... و فراموش میکنند همه چیز در کنار هم زیباست. منتقدانی که به نظرشان هر چیز غیر از دیدگاه آنها نسبت به سینما اصلاً سینما نیست. ایکاش میفهمیدیم این عزیزان چرا آنقدر خودشان و ذهنشان را مرکز دنیا میدانند و یادشان رفته که میشود از همهی اشکال سینما در کنار هم لذت برد و یکسانسازی در هنر به نتیجه نمیرسد. حالا پسوند معناگرا هم اضافه شده؛ پسوندی که توضیح دادن پیرامونش مجال زیادی میخواهد تا بدانیم معناگرا یعنی چه؟ اصلاً داریم راجع به چه چیزی حرف میزنیم؟ چرا این عنوان باعث شد یک پیشفرض منفی به فیلمها اضافه شود و منتقدان ما آن را فیلمی قلمداد کنند که حتماً برای مخاطب عام نیست؟ آنها فکر میکنند این فیلمها دارای پشتوانهی حمایتهای عجیبوغریب رسمی است، در حالی که هیچ یک از این پیشفرضها صحت ندارند. فیلم من در جشنوارهی بیستوپنجم جزو کمهزینهترین فیلمها بود و با هزینهی کف تولید یک فیلم سینمایی ساخته شد. در اکران هم که دیدید چه برخوردی با آن شد، چون استراتژی فرهنگی که از زمان تولید شروع و به اکران ختم شود، نداریم.
بهرام توکلی: بسیاری از منتقدان ابزار کارشان حکم صادر کردن بر مبنای پسوندهاست. فیلم مخاطب خاص، فیلم بفروش، فیلم هنری، فیلم جشنوارهای... و فراموش میکنند همه چیز در کنار هم زیباست. منتقدانی که به نظرشان هر چیز غیر از دیدگاه آنها نسبت به سینما اصلاً سینما نیست. ایکاش میفهمیدیم این عزیزان چرا آنقدر خودشان و ذهنشان را مرکز دنیا میدانند و یادشان رفته که میشود از همهی اشکال سینما در کنار هم لذت برد و یکسانسازی در هنر به نتیجه نمیرسد. حالا پسوند معناگرا هم اضافه شده؛ پسوندی که توضیح دادن پیرامونش مجال زیادی میخواهد تا بدانیم معناگرا یعنی چه؟ اصلاً داریم راجع به چه چیزی حرف میزنیم؟ چرا این عنوان باعث شد یک پیشفرض منفی به فیلمها اضافه شود و منتقدان ما آن را فیلمی قلمداد کنند که حتماً برای مخاطب عام نیست؟ آنها فکر میکنند این فیلمها دارای پشتوانهی حمایتهای عجیبوغریب رسمی است، در حالی که هیچ یک از این پیشفرضها صحت ندارند. فیلم من در جشنوارهی بیستوپنجم جزو کمهزینهترین فیلمها بود و با هزینهی کف تولید یک فیلم سینمایی ساخته شد. در اکران هم که دیدید چه برخوردی با آن شد، چون استراتژی فرهنگی که از زمان تولید شروع و به اکران ختم شود، نداریم.
filefaribkar ::: شنبه 87/4/8::: ساعت 1:50 عصر
نظرات دیگران: نظر
مسعود مهرابی: بهرام توکلی از آن دسته فیلمسازان نسل جدید و جوان و نوجو ایرانیست که اندک اندک میرسند و با آثار متفاوتشان به سینمای ما که در وجه غالب گرفتار مضمونهای تکراری و نخنماست، حال و هوای تازهای میدهند. استعداد و توانایی توکلی به عنوان فیلمسازی متفاوت و صاحب سبکی قوام نیافته ولی قابل اعتنا، پیش از این با فیلمهای کوتاهش آشکار شد. شیطان، سکوت، مستند فصل سرد، مستند/ داستانی عقل سرخ و بهویژه سه فیلم تحسین شدهاش منطق مطلق اتفاق، روایت شتابزدهی یک داستان ساده و ترانهای برای ارواح کوهستان چنان اعتباری برایش فراهم کرد که به پشتوانهی آنها توانست نخستین فیلم بلندش را در همان فضا و مایههای مورد علاقهاش بسازد. پابرهنه در بهشت، خالی از ایراد و نقصان نیست، اماویژگیهای دارد که در سینمای ما کمیاباند: نوآوری در مضمون و اجرا. یعنی همان چیزی که خوشآیند ذائقهی شکل داده شدهی عامهی تماشاگران ما نیست. مردم را بهزور نمیشود به تماشای اینگونه آثار متفاوت برد، اما میشود به آنها هشدار داد: « زیاد فستفود نخورید، سرطان میگیرید!»
بهرام توکلی: بسیاری از منتقدان ابزار کارشان حکم صادر کردن بر مبنای پسوندهاست. فیلم مخاطب خاص، فیلم بفروش، فیلم هنری، فیلم جشنوارهای... و فراموش میکنند همه چیز در کنار هم زیباست. منتقدانی که به نظرشان هر چیز غیر از دیدگاه آنها نسبت به سینما اصلاً سینما نیست. ایکاش میفهمیدیم این عزیزان چرا آنقدر خودشان و ذهنشان را مرکز دنیا میدانند و یادشان رفته که میشود از همهی اشکال سینما در کنار هم لذت برد و یکسانسازی در هنر به نتیجه نمیرسد. حالا پسوند معناگرا هم اضافه شده؛ پسوندی که توضیح دادن پیرامونش مجال زیادی میخواهد تا بدانیم معناگرا یعنی چه؟ اصلاً داریم راجع به چه چیزی حرف میزنیم؟ چرا این عنوان باعث شد یک پیشفرض منفی به فیلمها اضافه شود و منتقدان ما آن را فیلمی قلمداد کنند که حتماً برای مخاطب عام نیست؟ آنها فکر میکنند این فیلمها دارای پشتوانهی حمایتهای عجیبوغریب رسمی است، در حالی که هیچ یک از این پیشفرضها صحت ندارند. فیلم من در جشنوارهی بیستوپنجم جزو کمهزینهترین فیلمها بود و با هزینهی کف تولید یک فیلم سینمایی ساخته شد. در اکران هم که دیدید چه برخوردی با آن شد، چون استراتژی فرهنگی که از زمان تولید شروع و به اکران ختم شود، نداریم.
بهرام توکلی: بسیاری از منتقدان ابزار کارشان حکم صادر کردن بر مبنای پسوندهاست. فیلم مخاطب خاص، فیلم بفروش، فیلم هنری، فیلم جشنوارهای... و فراموش میکنند همه چیز در کنار هم زیباست. منتقدانی که به نظرشان هر چیز غیر از دیدگاه آنها نسبت به سینما اصلاً سینما نیست. ایکاش میفهمیدیم این عزیزان چرا آنقدر خودشان و ذهنشان را مرکز دنیا میدانند و یادشان رفته که میشود از همهی اشکال سینما در کنار هم لذت برد و یکسانسازی در هنر به نتیجه نمیرسد. حالا پسوند معناگرا هم اضافه شده؛ پسوندی که توضیح دادن پیرامونش مجال زیادی میخواهد تا بدانیم معناگرا یعنی چه؟ اصلاً داریم راجع به چه چیزی حرف میزنیم؟ چرا این عنوان باعث شد یک پیشفرض منفی به فیلمها اضافه شود و منتقدان ما آن را فیلمی قلمداد کنند که حتماً برای مخاطب عام نیست؟ آنها فکر میکنند این فیلمها دارای پشتوانهی حمایتهای عجیبوغریب رسمی است، در حالی که هیچ یک از این پیشفرضها صحت ندارند. فیلم من در جشنوارهی بیستوپنجم جزو کمهزینهترین فیلمها بود و با هزینهی کف تولید یک فیلم سینمایی ساخته شد. در اکران هم که دیدید چه برخوردی با آن شد، چون استراتژی فرهنگی که از زمان تولید شروع و به اکران ختم شود، نداریم.
filefaribkar ::: شنبه 87/4/8::: ساعت 1:50 عصر
نظرات دیگران: نظر
مسعود ثابتی: بهرام توکلی در پابرهنه در بهشت استراتژی دشواری را برای روایت داستانش انتخاب کرده است: اینکه شخصیت اصلی درام (که معمولاً پیشبرد قصه و روایت بر عهدهی اوست) از آن دست شخصیتهایی است که هیچ کنش دراماتیک و پیشبرندهای از خود نشان نمیدهد. روایت در فیلم، بیشتر از اینکه حاصل عملکرد شخصیت اصلی و مرکزی فیلم باشد، بر عهدهی آنهایی است که در قیاس با آن، شخصیتهای فرعی و مکمل محسوب میشوند. این شخصیت اصلی، روحانی جوانی است که تصمیم گرفته به دلایلی، در یک مکان غیرعادی و حتی خطرناک ـ در اینجا قرنطینهی بیماران صعبالعلاج ـ حضور داشته باشد. نکته اینجاست که این حضور تنها در همین حد باقی میماند و این شخصیت، که هومن سیدی نقشاش را بازی میکند، شخصیت تقریباً منفعل و ناظری است که به غیر از این «حضور» نقش دیگری در درام ندارد. این شخصیتی است که فقط به لحاظ اخلاقی بر روند ماجراها تأثیر میگذارد، بدون اینکه خودش در آنها شرکت کند. توکلی ساختار فیلمنامه را به گونهای پیریزی کرده که این شخصیت در نهایت به عنوان نمایندهی تماشاگر در فیلم عمل کند؛ نمایندهای که در حال تماشای همهی آن اتفاقهایی است که در این محیط غیرعادی و تا حدی ترسناک رخ میدهند. با توجه به ویژگی این شخصیت اصلی و ویژگیهایی که باید در بقیهی شخصیتهای فیلم وجود داشته باشد تا انفعال شخصیت اصلی را جبران کند و در عین حال تحرکی به فیلم ببخشد، میتوان یکی از نقاط قوت فیلم را در نحوهی گزینش بازیگرانش دانست که نشانهی هوشمندی و شناخت درست کارگردان از بازیگرانی است که هریک در نقش خاصی بازی کردهاند و اتفاقاً نمونهها و گزینشهای مناسبی برای ایفای این نقشها بودهاند.
filefaribkar ::: شنبه 87/4/8::: ساعت 1:48 عصر
نظرات دیگران: نظر
مهرزاد دانش: در قسمتی از فیلم که دکتر به یحیی میگوید: «هیچکدوم از کاراتون به روحانیها نمیخوره»، این گسست بین فعل و هویت، بیش از آنکه ریشه در یک جور کنش ارادی داشته باشد، به نظر میرسد معطوف به فضای فکری فیلمنامهنویس (و کارگردان) است که بهشدت متأثر از رهیافتهای استعلایی در سینما بهویژه با محوریت سینمای اینگمار برگمان است. این ایده صرفاً بر اساس وقوف به نکتهی فرامتنی نگارش پایاننامهی فیلمساز پیرامون سینمای برگمان مطرح نشده، بلکه درونمایهی فیلم و جلوههای کلامی یا بصری یا دراماتیک آن بهوضوح آن را نشان میدهند. در واقع روحانی این فیلم بیشتر یک جور متألهی آشنای سینما برگمان را تداعی میکند که حالا در پارهای از مختصات و کلیدواژههای آیین مذهبی و آیینی دچار تردید و دغدغه شده است. در واقع آنچه در پابرهنه در بهشت میبینیم حضور نهچندان بومیشدهی معنویت جاری در مغرب زمین در مناسبات انسانی است که بیش از هر بازتابی، دنیای برگمان را به یاد میآورد.
filefaribkar ::: شنبه 87/4/8::: ساعت 1:47 عصر
نظرات دیگران: نظر
امیر قادری: از آن فیلمهایی است که راحت میشود پیشنهادش کرد، که حتی اگر دوستش نداشته باشید، باز میشود تماشایش را تجربهی تازهای در نظر گرفت. اندرو دومینیک، فیلمساز استرالیاییالاصل که پیش از این تنها یک فیلم، ساطور بر اساس سرگذشت یک قاتل، در کارنامهاش داشته، به پشتوانهی همین یک فیلم توانسته گروه تولید معتبر و موفقی، از راجر دیکینز در مقام مدیر فیلمبرداری گرفته تا براد پیت و کیسی افلک بازیگر، جمعوجور کند، مخ یک استودیوی فیلمسازی را بزند، و سی میلیون دلار بودجه بگیرد برای فیلمی که در بازار آمریکای شمالی، تنها سه میلیون دلار فروخته است! هر چند که در جشنوارهی ونیز، کشف و تحسین شد و به فهرست ده فیلم برتر سال 2007 چند منتقد معتبر راه یافت.
اما شما فیلم را (که نوروز امسال از تلویزیون هم پخش شد) ببینید، نه به خاطر این تحسین و تشویقها، و نه به خاطر بازی براد پیت (که عالی است و کم تحویل گرفته شد) و کیسی افلک (که حسابی تحویلش گرفتند)، و فیلمبرداری راجر دیکینز و موسیقی نیک کِیو، که بیشتر به خاطر مواجه شدن با رازی که در برابر تجربهها و اندوختههای هر کدام از ما تماشاگرانش، نتیجهی یکه و خاص و ویژهی خودش را دارد. میشود این بازخوردهای گوناگون را کنار هم گذاشت و به حاصلی رسید که سر جمعاش بشود فیلم: قتل جسی جیمز به دست رابرت فورد بزدل.
اما شما فیلم را (که نوروز امسال از تلویزیون هم پخش شد) ببینید، نه به خاطر این تحسین و تشویقها، و نه به خاطر بازی براد پیت (که عالی است و کم تحویل گرفته شد) و کیسی افلک (که حسابی تحویلش گرفتند)، و فیلمبرداری راجر دیکینز و موسیقی نیک کِیو، که بیشتر به خاطر مواجه شدن با رازی که در برابر تجربهها و اندوختههای هر کدام از ما تماشاگرانش، نتیجهی یکه و خاص و ویژهی خودش را دارد. میشود این بازخوردهای گوناگون را کنار هم گذاشت و به حاصلی رسید که سر جمعاش بشود فیلم: قتل جسی جیمز به دست رابرت فورد بزدل.
filefaribkar ::: شنبه 87/4/8::: ساعت 1:47 عصر
نظرات دیگران: نظر
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
پرویز پرستویی
خسرو شکیبایی
گرانفروشی یا احتکار... مسأله این است؟
گرانفروشی یا احتکار... مسأله این است؟
هالیوود و انتخابات ریاست جمهوری آمریکا: نیکلسن علیه دنیرو
با بهرام توکلی: پابرهنه در برزخ
با بهرام توکلی: پابرهنه در برزخ
بازیها و بازیگران «پابرهنه در بهشت»: راه باریک
پابرهنه در بهشت: سکوت خداوند
قتل جسی جیمز به دست رابرت فورد بزدل: کشتزار راز
چارلی کافمن: درخشش ابدی ذهن یک نابغه
نگاهی به دوبلهی آثار سینمای هند، به بهانهی دوبلهی «دِوداس»: ر
با غلامعلی افشاریه دربارهی سالهای حضورش در دوبله: زمزمهی مستن
دومین جشن کانون کارگردانان: پاییز قبیلهی شاین
اسماعیل داورفر (1387-1311): مردی که میخندید
[همه عناوین(30)]
خسرو شکیبایی
گرانفروشی یا احتکار... مسأله این است؟
گرانفروشی یا احتکار... مسأله این است؟
هالیوود و انتخابات ریاست جمهوری آمریکا: نیکلسن علیه دنیرو
با بهرام توکلی: پابرهنه در برزخ
با بهرام توکلی: پابرهنه در برزخ
بازیها و بازیگران «پابرهنه در بهشت»: راه باریک
پابرهنه در بهشت: سکوت خداوند
قتل جسی جیمز به دست رابرت فورد بزدل: کشتزار راز
چارلی کافمن: درخشش ابدی ذهن یک نابغه
نگاهی به دوبلهی آثار سینمای هند، به بهانهی دوبلهی «دِوداس»: ر
با غلامعلی افشاریه دربارهی سالهای حضورش در دوبله: زمزمهی مستن
دومین جشن کانون کارگردانان: پاییز قبیلهی شاین
اسماعیل داورفر (1387-1311): مردی که میخندید
[همه عناوین(30)]
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 3
بازدید دیروز: 12
کل بازدید :27426
بازدید دیروز: 12
کل بازدید :27426
>> درباره خودم <<
>>لوگوی وبلاگ من<<
>>لینک دوستان<<
عکس و کلیپ ایرانی و خارجی
جدید ترین عکس ها و فیلم ها
طراحی سایت
موسسه مشاوران جمهوری
موسسه مشاوران جمهوری
بیوگرافی ایرانی و خارجی
آخرین اخبار سینمای
download clip
عکس بازیگران ایرانی
جدید ترین عکس ها و فیلم ها
طراحی سایت
موسسه مشاوران جمهوری
موسسه مشاوران جمهوری
بیوگرافی ایرانی و خارجی
آخرین اخبار سینمای
download clip
عکس بازیگران ایرانی
>>اشتراک در خبرنامه<<
>>طراح قالب<<