سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس سه بار بر تو خشمگین شد و درباره ات سخنی ناروا نگفت، او را به دوستی بگیر . [امام صادق علیه السلام]
عکس های سینمای خفن ترین بازیگران

 در اول ژوییه‌ی 4391 در لافِیت ایندیانا به دنیا آمده‌ام؛ همان جایی که پدر و مادرم که هر دو متعلق به نسل اول روس‌ـ آمریکایی‌ها بودند، در دانشگاه پردیو با هم ملاقات کرده بودند. در ساوت بِند بزرگ شدم؛ شهری که بیش‌تر به خاطر فعالیت‌های صنعتی و ورزشی‌اش درخور توجه بوده تا به واسطه‌ی مشارکت فرهنگی‌اش. سراسر کودکی‌ام به نوعی با محیط پیرامونم در تضاد بودم و سعی می‌کردم بین زندگی توی زمین فوتبال (که در آن افتضاح بودم چون عینکی بودم و نمی‌توانستم خوب ببینم) و کارهایم در نمایش‌های دبیرستانی که از آن خیلی لذت می‌بردم، تعادلی برقرار کنم. سال ???? که دبیرستانم را تمام کردم، یک‌راست رفتم به نیویورک و به مدرسه‌ی تئاتری «نِیبِرهود پلِی‌هاوس» که در آن‌جا با سنفورد مایزنر برخورد کردم که سرپرست بخش بازیگری آن بود. بزرگ‌ترین تأثیر فرهنگی در زندگی‌ام را همین مایزنر رویم گذاشت. آدم الهام‌بخش پرشور و حرارتی است و در درجه‌ی اول به دلیل جذبه‌ی فراوانش بود که دعوتش به بازگشت به پلی‌هاوس به عنوان معلم بازیگری و دستیار او را پذیرفتم. قصدم این بود که بازیگر شوم ولی حالا که به گذشته نگاه می‌کنم، می‌بینم تصمیم به تدریس در آن مقطع بود که در نهایت مرا به کارگردانی سوق داد. با این حال در همان زمانی که درس می‌دادم، در تلویزیون و در نمایش‌های تابستانی برادوی، بازی هم می‌کردم. ولی بعدش از ???? تا دو سال گیر خدمت در ارتش بودم و با همسرم کلر ازدواج کردم و پسرمان استیون به دنیا آمد. وقتی به نیویورک برگشتم مجبور شدم حرفه‌ی بازیگری را دوباره از سر شروع کنم، ولی کار در پلی‌هاوس را ادامه دادم و پس از آن به‌زودی نقش خیلی خوبی در نسخه‌ی تلویزیونی زنگ‌ها برای که به صدا در می‌آیند (جان فرانکن‌هایمر) نصیبم شد. این قضیه ختم شد به کارم در سمت «مربی دیالوگ». در اولین فیلم هالیوودی فرانکن‌هایمر و ارتباط با برت لنکستر که بازیگر این فیلم بود.


filefaribkar ::: شنبه 87/4/8::: ساعت 1:39 عصر


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 11
بازدید دیروز: 1
کل بازدید :27464

>> درباره خودم <<

>>لوگوی وبلاگ من<<
عکس های سینمای خفن ترین بازیگران

>>لینک دوستان<<

>>اشتراک در خبرنامه<<
 

>>طراح قالب<<